آتنا؛ زیباترین لبخند خدا فرشته شد
ارسال شده توسط Rouzbahani در ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۸:۰۳پایگاه خبری زرک ـ آفرین پنهانی*
اولین بار که دیدمش، مادرانه عاشقش شدم. بارها در خواب و رویاهایم میدوید،میخندید و دستم را میگرفت که باهم از قُلّه بالا برویم. عجیب در جانم رخنه کرده بود این فرشته کوچک و دوست داشتنی.
آتنا زلال بود و شاد. سرزنده بود و سرشار از حس زندگی. به همه بودنهای زندگیاش راضی بود و شاکر. همه خوبیهای دنیا را دوست میداشت و به بدیها و رنجهای زندگی درست مثل انسانی کامل و خودساخته لبخند میزد و آنها را ندید میگرفت.