عزت مهندسی یک دیار
عزت مهندسی یک دیار
پايگاه خبري زرك ـ سعید بارانی*
همیشه زود دیر می شود و لحظاتی از روزگار که همگی به نوعی سرگرم دنیای خود هستیم خبری ناگوار و بعضا ویرانگر، روح و روان آدمی را به چالش میکشاند و ناخودآگاه رو در روی آدمی علامت ایست یا توقف بزرگی نمایان میشود که این توقف اجباری میتواند همگی ما را به گذشته و حال نیک و بدمان بازگرداند و رهنمون کند.
این بار خبر ناگهانی و ضایعه درگذشت یکی از فرهیختگان پیشکسوت لرستانی، جامعه مهندسی استان، کارشناسان رسمی، متخصصین فنی و مسوولین گذشته و حال لرستان را دچار همان ایست ناخواسته نمود که حداقل لحظاتی درخود فرو روند و بیندیشند.
زمانی که بحث سرمایههای یک کشور و در اینجا یک استان مطرح میشود و از انواع سرمایه صحبت به میان میآید، یکی از مهمترین آنها سرمایه انسانی است که میتواند به مرور زمان به سرمایه نمادین هم بدل گردد.
بدون شک در لرستان مهندس عزتاله فیلی یک سرمایه انسانی نمادین بود و اگر در مقوله نخبگی و نخبه پروری بخواهیم تقسیمبندی خاصی داشته باشیم، میتوان ایشان را در جرگه نخبگان توسعهخواه به حساب آورد که هر کنشگر، نخبه و حتی سرمایه انسانی و لزوما نمیتواند توسعهخواه هم بشود.
در باب نخبگی و پیدایش سرمایههای انسانی مباحثی چند لایه وجود دارد که پیچیدگیهای روابط بین آنها هم حائز اهمیت بوده که تحلیلش فرصتی دیگر میطلبد، اما میتوان در بخش توسعهخواهی زندهیاد مهندس فیلی نکاتی را به صورت خلاصه و مفید برشمرد.
ایشان در بدو امر فعالیت تشکیلاتی و مردمنهاد خویش، با سعه صدر، پیگیری مجدانه و مصرانه و تلاش بسیار توانست جمع محدودی از فارغالتحصیلان مهندسی را گردهم آورده تا بتواند سنگ بنای سازمان نظام مهندسی ساختمان استان را تشکیل دهد و در ادامه برای حفظ آن از منابع معنوی و مالی خویش آن هم در فرهنگی ایلیاتی عشایری مایه بگذارد که در ادامه با خروج مهندسین جدید از دانشگاهها سازمان را به تثبیت برساند که همین مهم سبب گشته پس از گذشت دو دهه چندین هزار مهندس در رشتههای مختلف و در کل استان به صورت فراگیر فعالیت و خدمات مهندسی خویش را به منصه ظهور برسانند.
ظرفیت فکری و مدیریتی زندهنام فیلی را به مانند هر انسان، مدیر یا به عبارت بهتر نخبهای صرفا سیاه و سفید نباید دید؛ چراکه هر کسی در این دنیای خاکی پای به عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، مدیریتی و خاصه دنیای مهندسی مینهد دارای فراز و فرودهایی است که طبیعت ساخته و پرداخته شدن آدمیست و آنچه در نهایت آدمی را به نقطههای عطف، مطلوب و مورد پذیرش میرساند برآیند هرآنچه کم و زیادش طی سالهاست که در فرهنگ دینی ما به نام جاذبه و دافعه نیز آمده است.
نوع بینش ایشان به مسایل اجتماعی و روابط بین آدمیان بخصوص روابط مهندسین با خود یا شهروندان دارای کرامت ذاتی بوده که تظاهر و دورویی در آن نقشی نداشت و همین شیوه سبب جاذبه بیش از پیش ایشان چه در زمان مسوولیتها و چه بعد از مسوولیتها نیز میشود.
اگر بخواهیم مطلب را بشکافیم باید گفت که ایشان از مثل و شعر معروف با دوستان مروت، با دشمنان مدارا کمال بهره را برده و خواسته یا ناخواسته در خیلی از مراحل زندگی حرفهای، اجتماعی و شخصی درس مدارا و رواداری را به نسلهای جوانتر و همکاران همتراز خود میداده است.
صبر، انتقادپذیری و پذیرش خطاها از دیگر خصلتهای یک نخبه توسعهخواه است که در نزد ایشان نیز این خصلتها به وفور یافت میشده که طی سالیان فعالیت حرفهای خویش چه در روابط سازمانی، امور کارشناسی، مدیریتی و روابط دولتی و شبه دولتی، آنها را در وجود خویش نهادینه کرده بود که عزتاله فیلی را به عنوان یک چهره ماندگار لرتبار به ایرانیان بشناساند.
پیدایش و به وجود آمدن سرمایههای انسانی که بعضا نمادین هم میشوند در تمام دوران سخت بوده و اینگونه نبوده و نیست که «نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند» و و اگر ایشان در این زمره قرار میگیرند پر بیراه نگفتهایم.
به زعم نگارنده یکی از دلایل عدم توسعه لرستان با تمدنی کهن آن هم در عصر ارتباطات و تکنولوژی، نه نداشتن نخبگان از هر نوع بخصوص توسعهخواه و یا سرمایههای انسانی و نمادین، بلکه دیر آگاهی، کم آگاهی و فرصتسوزی مردمان به صور مختلف بوده است که نه خاص مرحوم مغفور در حوزه عمران و مهندسی ساختمان بوده و نه خاص گذشته و حتی حال و چه بسا آینده این مرز و بوم است.
آنچه در دوران معاصر بر سر لرستان آمده است از دالان بیتوجهی و بر زمین زدن نخبگانش به عمد یا به سهو هم بوده است و اگر در هر گوشهای ار این دیار نخبهای بخصوص توسعهخواه سر بلند کرده است، به سادگی نتوانسته از موانع پیش روی عبور نماید و کمتر پیدا میشود که به سلامت و با طیب خاطر از موانع عبور کرده و به سرمنزل مقصود رسیده باشد.
سرمنزل مقصودی که سبب گشایش در امور همان مردمان شود که یا سررشته آن را ندارند یا آگاه نیستند و نیاز به آگاهی دارند و یا وظیفهای بر دوش آنها ننهاده شده است.
نخبه توسعهخواه بر حسب ویژگیهای ذاتی که دارد و خصوصیات اکتسابی که به مرور در کشاکش روزگار به دست میآورد، از خود، منویات و تمایلات شخصی قاعدتا میگذرد و این از خودگذشتگی اوست که سبب میشود پندار، گفتار و کردارش مورد عنایت مردمان قرار گیرد. اما پرسش اینجاست که چرا در ایران و خاصه لرستان این توجه ویژه دیر صورت میگیرد و وقت بودن نخبه توسعهخواه از او به اندازه ظرفیتهایش بهره کافی گرفته نمیشود و به سمت و سویی میرود که انگار زمانی او میداندار نبوده است؟!
بهرهای که میتواند مسیر توسعه را هموار کند و با جمعپذیری این گونه افراد برونرفت از بحرانها و آسیبها در یک جامعه سهلتر گردد.
شاید دلیل عمده این ناهنجاری جهان سومی در نزد ایرانیان ریشههای تاریخی و فرهنگی باشد که منجر به نخبهکشی میشود. نخبهکشی که لزوما به صورت فیزیکی و قهری مانند قائممقام و امیرکبیر و مصدق و... نیست، بلکه به یک سیستم نخبهسوز تبدیل میشود که به مرور زمان حضور آنها را در تصمیمسازیها کمرنگ کرده و یا مسیر به گونهای است که اصلا حضوری نباید نداشته باشند و یا بودنشان تاثیری نداشته باشد و یا به شکلهای دیگر مانند مهاجرت نخبگان خود را نشان میدهد.
به شخصه معتقدم اگر لرستان معاصر طی دهههای گذشته توجه ویژهتری به نخبگان خود از هر جنس، تیپ فکری و تخصصی میداشت به این وضعیت بغرنج نمیرسیدیم و بیان این مهم فارغ از سیاستهای کلان دولتهای رنگارنگ و حاکمیت مطرح میشود و موضوع اهمی است که بیشتر در زیر پوست جامعه، فرهنگ و توسعه نیافتگی انسانی و روابط خودمان وجود دارد که باید بپذیریم نقاط ضعف پررنگی داریم.
مگر در جامعهای مانند لرستان چند نفر مانند مهندس فیلی تولید میشوند که اصلا بخواهیم قدر و منزلت آنها را به درستی ندانیم؟! مگر در جامعه سنتی رو به تجدد (لزوما کپیبرداری) لرستان چقدر فرصت وجود دارد که نتوانیم ایشان و امثال ایشان را به نحو احسن حفظ کنیم و از او سود معنوی بجوئیم؟!
در لرستان فعلی یک مهندس نخبه یا مدیر توسعهخواه چقدر زمان میبرد ایجاد شود که ثمره وجود او را ببینیم و بعد به راحتی از آن عبور کنیم؟!
اگر مهندس فیلی به عنوان یک سرمایه نمادین در بخش مهندسی به خصوص مهندسی ساختمان است و میدانیم وجود ایشان سبب میشود به ذلت و قهقرای مهندسیمان نرسیم، چرا نمیتوانیم تمام و کمال از ایشان و امثال ایشان بهره کافی و وافی بگیریم؟!
آیا باید پاسخ این پرسشها را فقط در تاریخ و فرهنگمان جستجو کنیم؟ یا ما تغییر پیدا کردهایم؟ دنیای اطرافمان عوض شده است؟ آیا نوع روابط و تعریف حرفهای و سیستمهایمان از اساس مسیرشان تفاوت پیدا کرده؟ در این عصر راه را گم کردهایم و نگاهمان به بیرون و تحولات لحظهایاش است یا نه در توهمهای خودساخته سیر میکنیم؟ اخلاق تشکیلاتی و حرفهای به جای خود، اخلاق عمومیمان آسیب دیده است؟! درک درستی از نخبگان بومی و توسعه نداریم؟ فقط گمان میکنیم عبور از گذشته خوب، بد و زشتمان سبب توسعه میشود؟! و ازین دست پرسشهای مهم. چه از بعد تغییرات مثبت و منفی و چه از بعد تاریخی، فرهنگ بومی و فولکلور همه این عوامل سبب گشته که ما لرستانیها خواه ناخواه نخبهسوزی کنیم. آن هم نخبهسوزی از نوع توسعهخواه که بسیار بسیار کم تولید میشوند و در جامعه ایجاد میگردند.
حال این بار خبر سفر ابدی زندهنام مهندس فیلی ما را متوقف کرد که کجا ایستادهایم؟! چقدر مقصریم؟ چقدر متهمیم؟ چه باید میکردیم که نکردیم؟ چه باید بکنیم که پس از خبر مرگ نخبگان آه و حسرتمان از جنس تاسف ای کاش و اگر و مگر نباشد؟
روحش شاد.
* نایبرئیس سازمان نظام مهندسی ساختمان لرستان
مقاله
یادداشت
گزارش
گفتگو