کرونا عجوز هزار داماد است
کرونا عجوز هزار داماد است
![کرونا عجوز هزار داماد است](https://zerk.ir/sites/default/files/styles/medium/public/note-images/maxresdefault11.jpg?itok=FoeSZfdF)
پایگاه خبری زرک ـ ماشا اکبری*
پیرمرد و پیرزن آمدهاند خواستگاری آقای پرستاری که در واحد تریاژ بخش اورژانس مشغول به کار است و لباس ضد کرونا پوشیده و ماسک به صورت زده و شیلد محافظ استفاده کرده است. هر چه آقای پرستار ما گفته است که شوهر! نمیکند پیرمرد و پیرزن باورشان نشده است و برای راضی کردن آقای پرستار به شوهر کردن شروع کردهاند از پسر مهندسشان! تعریف و تمجید. عاقبت همکارمان مجبور شده است لباس ضد کرونا را از تن خارج کند تا پدر و مادر آقای مهندس باورشان شود که این آدم برایشان عروس نمیشود!
این فقط آن مرد و زن کهنسال نبودند که در این روزگار کرونازده دچار خبط و خطا شدند. کرونا بسیاری از آدمها را گول زد. خیلی از ما در قبال کرونا دچار خطای محاسباتی شدیم. کرونا واقعا پدیده شگفت انگیزی است. یک وجه شگفت انگیزی اش همین جنبه گمراه کنندگی آن است.
یکی از پرستاران برایم تعریف میکرد که از ابتدای کرونا تا بحال دو بار تنبیه شده است. یکبار اوایل شیوع کرونا که به جرم پوشیدن ماسک و ایجاد رعب و وحشت برای مردم و مراجعان توبیخ شده و یک بار هم همین اواخر بعلت نپوشیدن ماسک و به خطر انداختن سلامت مردم.
یکی از شگفتیهای کرونا این است که همه صورتها را یکسان کرده است. حالا همه شدهایم انسان. رنگ و جنس و زشت و زیبا دیگر معنا و مزیتی ندارد. حتا زن بودن و مرد بودن هم بیسنگ و کم رنگ شده است. مدارج و مناصب و مدارک در برابر کرونا بیاعتبار و ارزش شدهاند. کرونا همان اندازه که پیرزنی بیسواد را به اشتباه میاندازد میتواند مدیری عالی مقام یا صاحب منصبی صاحب جاه را هم به خطا بیندازد.
چه بسیار کسانی که ابتدا خواستند کرونا را خوار و خفیف کنند و در تلویزیون با لبخند و لوندی کرونا را دست انداختند. حقیقت اما چیز دیگری بود. حقیقت همان خطای پیرزن و پیرمرد بود اما اینبار کرونا یک مقام مسئول، یک خبرنگار، یک پرستار با تجربه، یک پزشک اسم و رسم دار را گول زده بود. یادم نمیرود بزرگواری در تلویزیون می گفت کرونا هیچ علامت گوارشی ندارد! پریشب همان بزرگوار در برنامه زنده میگفت تهوع، اسهال، درد شکم از علایم کرونا است. آن بازی سشوار و اتو که یادتان هست یا قصه آب نمک ولرم که خیلی از اهل فن هم کلاه سرشان رفت و باورشان شد. بزرگواری که البته همه دنیا را نرفته و نگشته بود دچار خطای محاسباتی شد و گفت که قرن قرنطینه گذشته است و بعد که کار کرونا بالا گرفت همان بزرگوار بارها در تلویزیون تاکید کرد که تنها راه مبارزه با کرونا قرنطینه است. البته نام قرنطینه شده بود فاصله گذاری اجتماعی. کرونا وقیح و بیچشم و رو است. احترام هیچ کس را نگه نمیدارد. عوام را یک جور دست میاندازد و خواص را جور دیگر. پیرزن را میفرستد خواستگاری پسر و در همان حال وزیری را گمراه میکند تا آماندای برزیلی را بعنوان همکاری ایرانی در گوشه ای دیگر از دنیا تکریم و تقدیر کند!
کرونا پدیده شگفت انگیزی است و این پدیده شگفت انگیز حالا دیگر شریک همه رفتارها و روشهای زندگی آدم است. این پدیده شگفت انگیز هر روز بیشتر پایش را روی گلیم زندگی ما دراز میکند. کرونا عجوز هزار داماد است. هر بار با شکل و شمایلی یکی از ما را فریب میدهد. کرونا کلاههای زیادی برای سر ما بافته است. چاههای فراوان سر راه ما کَنده است. مواظب باشیم کلاه کرونا سرمان نرود و بیهوا در چاه کرونا نیفتیم.
مواظب باشیم.
* مدافع سلامت
مقاله
یادداشت
گزارش
گفتگو