زندگی خوب؛ از رفاه بیرونی تا رضایت درونی
زندگی خوب؛ از رفاه بیرونی تا رضایت درونی

پایگاه خبری زرک ـ مرتضا ادیب ـ «دانیل کانمن»، روانشناسی که نوبل اقتصاد را از آنِ خود کرد، با نگاهی ژرف، مفهوم زندگی خوب را به دو بعد متمایز تقسیم میکند؛ یکی ملموس و مادی، دیگری معنوی و ذهنی. او معتقد است تنها با توازن میان این دو میتوان به «زندگی خوشِ بامعنا» رسید.
کمتر روانشناسی در جهان توانسته تأثیری به گستردگی «دانیل کانمن» در حوزهی اقتصاد رفتاری بگذارد؛ چنانکه او تنها روانشناسیست که تاکنون موفق به دریافت جایزهی نوبل اقتصاد شده است. یکی از نظریههای بنیادین کانمن، نگاهی دووجهی به مفهوم «زندگی خوب» است؛ نگاهی که اگر بهدرستی درک شود، میتواند مسیر دستیابی به شکوفایی فردی و جمعی را روشن کند.
از دیدگاه او، زندگی خوب صرفاً در گرو امکانات مادی یا آرامش ذهنی نیست، بلکه تلاقیِ این دو بعد، ما را به رضایت عمیقتری از زیستن میرساند. کانمن این دو بعد را چنین نامگذاری میکند: زندگی خوب بیرونی و زندگی خوب درونی.
زندگی خوب بیرونی، آن بخشی از تجربهی انسانی است که بیشتر با اقتصاد و شرایط زیستی گره خورده است. در این سطح، ما با نیازهای اولیه سر و کار داریم: خوراک، مسکن، بهداشت، پوشاک، امنیت، آموزش و فراغت. معیارهای سنجش این وجه، دادههای کلانی مانند درآمد سرانه، نرخ اشتغال، سطح سواد یا امید به زندگی هستند. در واقع، اینجا کیفیت زندگی را با معیارهای «بیشتر یا کمتر» میسنجند؛ درآمد بیشتر، فقر کمتر، آسایش بیشتر و ناامنی کمتر.
اما اگر این مرحله را پشت سر بگذاریم، آنگاه با پرسشهایی عمیقتر روبهرو میشویم: چرا زندگی میکنیم؟ به دنبال چه معنا یا هدفی هستیم؟ اینجاست که وارد قلمرو زندگی خوب درونی میشویم.
زندگی خوب درونی به احساسات، درک معنای زندگی، اخلاقورزی، آرامش روان، رضایت و شادی پایدار مرتبط است. برخلاف زندگی بیرونی، که کمیتپذیر است، این وجه بیشتر کیفی است و با «بهتر» شدن معنا مییابد، نه بیشتر شدن. در این قلمرو، دغدغهی انسان دیگر داشتن نیست، بلکه بودن است. بودن در آرامش، بودن در معنا، بودن در هماهنگی با ارزشهای انسانی.
در واقع، اگر زندگی خوب بیرونی ما را به یک «زندگی خوش» میرساند، زندگی درونی راه را برای «زندگی معنادار» باز میکند. اما برای رسیدن به این مرحلهی دوم، باید اولی تا حدودی تأمین شده باشد؛ کسی که از گرسنگی رنج میبرد، به سختی میتواند معنای زندگی را جستوجو کند.
امروز، این پرسش جدیتر از همیشه مطرح است: ما در جامعهای چون ایران، در چه جایگاهی از این طیف قرار داریم؟ آیا توانستهایم زندگی خوش را به همگان عرضه کنیم؟ و اگر نه، چگونه میتوان از فقر بیرونی عبور کرد و به رضایت درونی رسید؟
در جهانی که همزمان از رنج مادی و خلأ معنوی رنج میبرد، نگاه کانمن دعوتی است به تعادل. تلاشی برای ساخت جهانی که در آن، انسان نهتنها زنده باشد، بلکه از زیستن، معنا نیز بیابد.
مقاله
یادداشت
گزارش
گفتگو