بحران بیپایان نبود مرکز سوختگی در لرستان
بحران بیپایان نبود مرکز سوختگی در لرستان

یادداشتی از مریم مهری
پایگاه خبری زرک ـ لرستان با جمعیتی بیش از یک میلیون و هفتصد هزار نفر، هنوز از داشتن بیمارستان تخصصی سوختگی محروم است. گویی برای این استان، تفاوتی ندارد که جان چه کسی در میان شعلهها از دست میرود.
این بار، نام «مصطفی عبدالهی» است که در حافظه تلخ ما ثبت میشود؛ جوانی از حافظان منابع طبیعی لرستان که در پی سوختگی شدید و تأخیر در اعزام به مراکز درمانی، جان خود را از دست داد. یا «مریم» و «رحمان»، زن و شوهری که مقابل چشمان فرزندانشان، در آتش انفجار خودرویشان سوختند و هنوز با درد میسوزند، بیآنکه چشماندازی روشن از درمان داشته باشند.
ماجرا به همینجا ختم نمیشود. آنها با درصد بالای سوختگی، در ایام نوروز و شبهای قدر، با هزار زحمت و پیگیری از بیمارستان «هفتتیر» دورود به بیمارستان شهدای عشایر خرمآباد منتقل شدند؛ مرکزی که حتی امکانات لازم برای رسیدگی به بیماران با سوختگی شدید را ندارد.
تلختر آنکه، حتی در مرکز استان نیز امکانات آنقدر محدود است که در صورت وقوع حادثهای پیشبینینشده، معلوم نیست مردم باید به کجا پناه ببرند. بهعنوان نمونه، در ایام نوروز، ۶ نفر در اثر انفجار پیکنیک در کوهدشت، در همان بخش سوختگی بیمارستان عشایر بستری شدند، درحالیکه دیگر بیماران با دعا و انتظار، چشمبهراه ترخیص یکی از آنها بودند تا شاید تختی خالی شود.
ماجرا از سوختگی فراتر میرود؛ مصیبت واقعی، دربدری و درماندگی خانوادههایی است که نیمهشبها، از استانی به استان دیگر تماس میگیرند تا شاید تختی برای بیمار با ۷۰ درصد سوختگی بیابند. لرستان، با وجود قرار گرفتن در مسیر توسعه و جهانی شدن، هنوز یک بیمارستان تخصصی سوختگی ندارد؛ نه برای امروز، نه برای آیندهای نزدیک.
تماسها به اهواز، اصفهان، تهران، شیراز، کرمانشاه و بهزودی شاید ایلام؛ همه برای یافتن جای خالی در بیمارستانی که بتواند اندکی از درد را تسکین دهد. آیا واقعاً قرار نیست لرستان سهمی از امکانات درمانی متناسب با جمعیتش داشته باشد؟
حادثهخیز بودن چهارشنبهسوری امسال و کمبود شدید امکانات درمانی در تعطیلات، بار دیگر نشان داد که سیستم بهداشت و درمان در زمانهای بحران، آماده نیست. مگر نجات جان یک انسان، معادل نجات جان تمام انسانها نیست؟
وضعیت امروز لرستان، نشاندهنده نبود عزم جدی و تدبیر لازم برای حل این بحران است. حتی بیمارستانهای استانهای همجوار نیز اغلب از پذیرش بیماران لرستانی سر باز میزنند، چون خود با کمبود امکانات مواجهاند.
اگر از زاویهای دیگر، یعنی پدافند غیرعامل نگاه کنیم، ساخت و تجهیز بیمارستانی تخصصی در لرستان، نهتنها ضروری، بلکه اقدامی راهبردی در مسیر توسعه پایدار و افزایش تابآوری استانی محسوب میشود که با کمبودهای مزمن زیرساختی مواجه است.
در این میان، خانوادههایی که باید همزمان درد سوختگی، اضطراب، بیقراری و محدودیت زمان حیاتی برای نجات عزیزشان را تحمل کنند، سهمی از نگاه مسئولان ندارند. گویا رنج آنها دیده نمیشود، یا بدتر از آن، عادی شده است.
امروز، ۱۴ روز از مصدومیت مریم و رحمان گذشته است؛ یکی در تهران و دیگری در خرمآباد، زیر سایه درد و اضطراب بستریاند. آیا وقت آن نرسیده که پرسیده شود: چرا لرستان هنوز از چنین مرکز درمانی بیبهره است؟ چرا مسئولان حوزه بهداشت و درمان استان، اقدامی مؤثر انجام نمیدهند؟
آمار میگوید در کل کشور تنها ۸۶۴ تخت سوختگی وجود دارد که بیشتر در تهران و استانهای برخوردار متمرکز شدهاند. اما لرستان، با وجود حجم بالای مراجعات، هنوز بیمارستان تخصصی ندارد و باید به مراکز عمومی دل خوش کند؛ مراکزی که گاه همین کمبود امکانات، صدماتی جبرانناپذیر به بیماران وارد میکند.
فراموش نکنیم؛ سوختگی، درمانی طولانیمدت دارد و بازگشت به زندگی عادی برای مصدومان، تنها در سایه خدمات تخصصی ممکن است. آیا زمان آن نرسیده که ساخت بیمارستان تخصصی سوانح سوختگی، از حرف و وعده، به واقعیت تبدیل شود؟
پایان پیام/
مقاله
یادداشت
گزارش
گفتگو