کووید بیصداقتی!
کووید بیصداقتی!
پایگاه خبری زرک ـ ماشا اکبری*
شیوع کرونا اوج گرفته است و هر روز ضحاکوار جمعی را از میان ما میرباید.
همه ما آتش را میبینیم و درون شعلههای آن میجهیم. سیل را میبینیم که نعره زنان میآید اما، با طنازی و تنبلی خود را در مسیرش قرار میدهیم. سقفهای لرزان در حال آوار شدن را میبینیم و بیخیال خرابیها لبخندزنان شانه به زیر طاق تباهی میکشانیم!
وقتی که میگویم ما یعنی، من، تو، او، شما، ایشان و آنها.
هر کس برای این ترکتازی کرونا دلیل و سببی میجوید و میگوید اما من معتقدم که جولان کرونا در ایران یک دلیل بیشتر ندارد.
بیصداقتی!
شروعِ و شیوع کرونا با کذب و کتمان همراه شد. آنها که میدانستند و دستشان میرسید کاری بکنند، صادقانه نگفتند و مردانه نجنبیدند.
وقتی که کرونا خودش جان گرفت و از ما جان گرفت، آمار مرده و مبتلا محل اختلاف شد. یک بنده خدایی گفت آمار مردهها بیشتر از آمار رسمی است، گرفتند و برایش حبس بریدند! دیشب معاون کل وزیر بهداشت در اخبار سراسری گفت آمار فوت شده بیشتر از رقم اعلامی است و حداقل دو برابر و نیم است! این تغییر گفتار و رفتار اگر بیصداقتی نیست چه نامی دارد؟
غیر مذهبیها هر چه خواستند بر علیه عاشورا و زنجیر زنی و هیئت رفتن نوشتند و گفتند اما همانها خودشان آخر هفتهها زیرجلکی رفتند شمال و دَدَر دُودور، هم خودشان را آلوده کردند و هم اسباب زحمت دیگران شدند!
مذهبیها به تلافی کار آن دسته دیگر بیماسک و محافظ در مجامع و تجمعات حاضر شدند و در توجیه کارشان گفتند که بیمه حضرت ابوالفضل هستند!
مسئولین امور میدانستند که دستشان خالی است و برای جنگیدن با کرونا باید هزینه کرد اما بجای سخن راست و درست به گزافه گویی روی آوردند و باز هم از مدیریت جهانی و ایده هایی حرف زدند که باعث حیرت و حسرت جهان علمی و دانش محور شد. حتا گفتند درخواستهایی از کشورهای پیشرفته برای کمک به ما رسیده است، گزافه گویی بی صداقتی نیست آیا؟!
آقای پزشک مسئولی که در صدا و سیما برای کنترل کرونا با خشم وغیض از تعطیلی اعمال انتخابی برای بیمارستانها نسخه میپیچید و فعالیت مراکز درمانی را فقط محدود به موارد اورژانسی میدانست،عصر همان روز بیماران الکتیو مطبش را با نامه اورژانسی روانه مراکز درمانی میکرد. این کار اگر بیصداقتی نیست چه نامی دارد؟
آن معلمی که میداند آلوده شده است و تست کرونایش مثبت است وقتی که آلودگی را از خانواده و اطرافیانش پنهان میکند و در جامعه و جمع میگردد و تخم بلا و ابتلا میپاشد، بر قله بیصداقتی ایستاده است!
سیاست پیشهای که میداند دستورالعملهای ادعاییاش سر سوزنی رعایت نمیشوند اما برای طعنه به رقیب و تحبیب حبیب پُزشان را میدهد و برای اعمال همان محدودیتهای نیم بند مهلت مقرر میدارد و امشب در تلویزیون اعلام میکند که از ساعت دوازده شبِ سه روز دیگر فلان و بهمان میشود صداقت خود را پیشاپیش ملکوک نموده است!
پرستاری که مرتب از ایثار و گذشت و جانفشانی سخن میراند اما بعد از شیفت عصر بخش کرونایش به دور همی دوستان میپیوندد و قلیان کشان شبش را سر میکند نه در گفتارش صداقت دارد و نه در رفتارش مسئولیت!
مدیرانی که در روزنامه و رسانه مرتب از ایدههای جدید و دستورالعملهای علمی و روشهای موثر پیشگیری سخن میرانند اما در جمع دوستان و هم دندانها به همان حرفهای خودشان پوزخند میزنند و روزمَرگیِ انسانهای دیگر را با روش کثیف روزمَرِٓگی مدیریت میکنند. دانسته یا نادانسته در راه و روش خود به بیراهه بیصداقتی میروند!
کاسب محل که آب و الکل را بهم میآمیزد و از کوتاهی و کاهلی حاکمیت انتقاد میکند قهرمان بیصداقتی است.
کرونا یک بحران است و مثل همه بحرانهای دیگر در بستر فقر عمومی و بیصداقتی اجتماعی رشد میکند، پیشرفت میکند، گسترش می یابد و مثل صدها مسئله و مشکل اجتماعی دیگر فقط به دست فاکتور گذشت زمان سپرده میشود تا در سایه بیصداقتی و فقر ریشههایش را مثل دوالپا بر گردن و گرده اهل اجتماع گره میزند و حلقهها را روزبروز تنگتر میکند.
من، تو، او، ما، ایشان و آنها همه میدانیم که نجات در راستی است و سیری و تا وقتی که ذهن همه ما درگیر دهن است البته که راست نمیگوییم و سیر هم نمیشویم!
* پرستار/
مقاله
یادداشت
گزارش
گفتگو