راز ماندگاری یک بیت مخدوش
راز ماندگاری یک بیت مخدوش

پایگاه خبری زرک - میثم محتشم ـ در دنیای پرشتاب هنر که هزاران اثر خلق و اغلبشان به فراموشی سپرده میشوند، گاهی یک شعر با نقص فنی آشکار، بیاعتنا به قواعد، در حافظهی جمعی مردم ماندگار میشود؛ پدیدهای که شعر «این حسین کیست که عالم همه دیوانهی اوست...» مصداق بارز آن است.
تاریخ هنر سرشار از آثار هنریای است که برخی جاودانه شدهاند و برخی دیگر در گردوغبار زمان گم. آنچه بسیاری از این آثار ماندگار را به هم پیوند میدهد، میل به بقا و جاودانگی است. در این میان، هنر شعر، با وابستگی شدید به ساختارهای علمی و اصول زیباییشناسی، بهخصوص وزن و قافیه، همواره با وسواس بیشتری داوری شده است.
اما گاه پیش میآید که شعری برخلاف این اصول، اما با تأثیرگذاری عاطفی و فرهنگی گسترده، از فیلتر زمان عبور کرده و ماندگار میشود. شعر معروف:
«این حسین کیست که عالم همه دیوانهی اوست / این چه شمعیست که جانها همه پروانهی اوست»
از همین دست است. این بیت، با وجود یک اشکال وزنی آشکار در واژهی «حسین»، به گونهای در جان مردم نشسته که دیگر نام شاعرش هم موضوعیت ندارد.
منتقدان ادبی معتقدند هر شعر کلاسیک بدون وزن و قافیه، فاقد وجاهت شاعرانه است. اما این شعر، نهتنها رد نشد، بلکه در فرهنگ دینی و آیینی ما نقشی عاطفی و نمادین پیدا کرده است. راز این ماندگاری، نه در فرم و تکنیک، بلکه در درک عمیق شاعر از مفهوم و تجربهی زیستهی خویش نهفته است.
در واقع، شعر گاهی از چارچوبهای فنی فراتر میرود و به حوزهی باورهای جمعی و زیست فرهنگی جامعه گره میخورد. اینجاست که نقش عامهی مردم در گزینش و داوری آثار هنری پررنگتر از منتقدان میشود. جامعه، خود بهعنوان داور نهایی، انتخاب میکند چه شعری بماند، حتی اگر آن شعر از نظر فنون کلاسیک ناقص باشد.
پرسش مهم این است: آیا صرف رعایت اصول فنی، ضامن بقاست؟ شواهد نشان میدهد نه. چه بسیار آثار که واجد همهی فنونند اما فراموش شدهاند. و چه بسیار اشعار ساده یا حتی مخدوش که در جان مردم نشستهاند.
بهنظر میرسد شاعر این بیت، با علم به نقص آن، آگاهانه دست به خطر زده و وزنی را فدای مفهومی بزرگتر کرده است: شور حسینی و باوری که فراتر از قواعد شعر، در جان مخاطب ریشه دوانده است.
در نهایت، آنچه بقای یک اثر هنری را تضمین میکند، نه فقط قواعد، که گوهر حقیقت، صداقت در بیان، و عمق تجربهی زیستهی هنرمند است.
مقاله
یادداشت
گزارش
گفتگو