موفقیتام از کانون آغاز شد
موفقیتام از کانون آغاز شد
علیرضا احمدیفرد، متولد هجدهمین روز از چهارمینماه سال ۱۳۸۲ است. او عضو مرکز شماره یک کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خرمآباد و نویسنده سه رمان به نامهای «نارنیا نبرد با تاریکی»، «من و جنها»، «شمشیر یک شیطان» (جلد اول کتاب آرویس) است. علیرضا همچنین دارای مقام های اول استانی وکشوری در مدارس و در مراکز کانون است. در پی، گفتوگوی خبرنگار پایگاه خبری زرک با علیرضا احمدیفرد آمده است:
آقای احمدیفرد از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و تأثیراتی که این مجموعه و کارکناش بر قلم شما داشته برای ما صحبت کنید؟
در ابتدا علاقه بسیاری به نوشتن داشتم و تمام ذهنم را بر روی کاغذ می آوردم، اما تمام نوشته های من خام بودند و ارزش ادبی نداشتند تا اینکه در کانون پرورشی با کمک و تشويق هاي مربیان توانستم توان نویسندگی خود را افزایش دهم و با اصول و فوت وفنهاي نوشتن آشنا شوم آنجا بودكه دريچهی تازه اي، ازنگاه عميق را پيداكردم و فهميدم چگونه مي توان از وراي خيال به كشف دنياي ناشناخته ها، و ناديده ها دست يافت الان چند سالي است که در کانون عضو هستم. کانون یکی از اولين جاهایی بود که موفقیتام را درآنجا آغاز کردم و حالا مدتهاست كه مي گذرد و نهال نویسندگی من آرام آرام رشد كرده. اسفند ماه سال ۹۵ نخستین کتاب خودم را که جلد نهم كتاب نارنیا بود را تمام كردم و این اولين قدم های من در راه رسیدن به مهم ترین رویای من بود.
با ادبیات داستانی معاصر چقدر آشنایی دارید؟
آنچه من از ادبیات معاصر فهمیده ام این است که این ادبیات بیشتر حول محور رمان، داستان هاي كوتاه، رمانس و... می گردد منتها مردم بیشتر دوست دارند از دنياي واقعي فراركرده و به سمت خيال بروند و رمان های فانتزي، كارهاي تخيلي و اتفاق هاي غيرقابل پيش بيني و مهيج بخوانند. مصداق این حرف را می توان در شاهکار هریپاتر دید. نمي توان گفت تخيل تنها عنصر يك داستان خوب است؛ چون سليقه ها متفاوت است و نوع تفاوت در علاقه مردم هم همينطور، اما در مورد ادبیات ایران وضع كمي فرق دارد. متأسفانه در دوران معاصر ادبيات داستاني ما با تمام تلاش هايش هنوز نتوانسته درعرصه جهاني صاحب حرف باشد. آثار ما در اين دوره از ضعف بالایی برخوردار بوده و کمتر می بینیم که کتابي ایرانی به زبانی دیگر ترجمه شود و علت اصلی این وضع اسفناک را ميتوان در بی حمایتی از نویسندگان و کمبود مطالعه جستوجوكرد.
برای نوشتن کارهایتان بیشتر به چه چیزهایی توجه می کنید و از چه چیزهایی الهام می گیرید؟
من از همه چیز الهام می گیرم. از گل ها، درختها، قطره های باران شاید باور نکنید اما حتی از خلافکارها هم برای نوشتن كارهایم الهام می گیرم. اما اکثر الهام های من از مکان های ترسناک یا بهتر بگویم شگفت انگیز است. سعی می کنم چیزی را ببینم که دیگران نمی بینند. سعی می کنم چیزی بنویسم که جدید و جذاب باشد نه کهنه و تکراری
چه برنامهای برای آینده دارید؟
فکرهای مهمی برای آینده ام دارم. دوست دارم قبل از این که آرام از دنیا بروم کارهای بزرگ انجام بدهم. دوست ندارم گمنام بمیرم. اول اینکه می خواهم در آینده دبیر ادبیات بشوم تا دستم در نوشتن باز باشد. بعد می-خواهم بنویسم و بنویسم. اما مهم ترین هدف من، خلق دنیای جادویی خودم است. یعنی خلق (جهان بزرگ آرویس) . و اولین قدم آن چند وقت پیش با نگارش کتاب «شمشیر یک شیطان» برداشته شد. می خواهم دنیایی بسازم بدون هیچ عیب و ایرادی و پس از آن مجموعه های ناکاملم را کامل کنم.
ادبیات معاصر استان را چطور ارزیابی میکنید؟
باید بگویم که ادبیات معاصر لرستان پستی و بلندی های زیادی داشته به گونهای که ردپای موفقیت شاعران و نویسندگان بومی به شکل چشمگیری قابل تقدیراست. درحوزهی نقد وادبیات داستانی ما شاهدچهرههای بزرگی مثل استاد عبدالحسین زرینکوب هستیم چهره بزرگ و ماندگاری که فراتر از مرزهای ملی توانسته در گسترهی وسیعتر نفوذ تاثیرگذاری داشته باشد در زمینهی شعر و ادبیات داستانی و طنز هم شاهد چهرههایی چون مهرداد اوستا، علیمردان عسکری عالم شاعر و طنزپرداز بزرگ لرستانی هستیم. درحوزهی هنری و ادارهی ارشاداسلامی هم شاهد چهرههای گمنام وتاثیرگذار خوبی هستیم شاعران و نویسندگانی که نفوذکلام و قدرت نوشتن خوبی دارند. امیدوارم روزی این چهرهها از مرزهای بومی ومحلی ما گذشته و به چهرهای جهانی تبدیل شوند.
سخن آخر؟
در آخر می خواهم درباره ی چند نکته حرف بزنم و کمی درد و دل کنم: نکته اول اینکه از همه مي خواهم روزی حداقل ۱۰ دقیقه مطالعه كنند. به نظر من مطالعه روح آدم را آرام می کند. و بعد اینکه از همه درخواست دارم که اگر در کاری استعداد دارند با تمام قدرت آن را ادامه داده و استعداد خود را شکوفا کنند.
من اينجا از شما می خواهم درخواست كنم که مثل آدم های معمولی زندگی نکنید. هدفی بزرگ انتخاب کنید و برای رسیدن به آن هدف با تمام قدرت بجنگید. هدف به آدمها هويت مي دهد. بزرگی میگوید: زندگی هدیه ی خداست به تو و شیوه زندگی کردن تو، هدیه ی توست به خدا... زندگی و زنده بودن، فرصتی برای خلق یک شاهکار، خلق یک اثر هنری تماشایی است خداوند در قرآن فرموده اند: که من شما را بیهوده نیافریده ام بنابراین تو بی هدف آفریده نشده ای که بی هدف زندگی کنی مهم نیست دیگران چه می گویند. چون شما هدف بزرگی دارید و باید برای آن تلاش کنید. و نکته آخر اینکه سعی کنید با عشق و محبت زندگی کنید و کمتر کینه جو باشید.
و برای درد و دل باید بگویم که کانون پرورش فکری خیلی به من کمک کرد، اما در مهمترین مرحله مرا تنها گذاشت. کانون انتشارات بسیار قدرتمندی داشت اما هیچ تلاشی برای چاپ کتاب های من انجام نداد. امیدوارم با خواندن این درد و دل مثل همیشه به من کمک کنند./
گفت و گو: زهرا رضايي
مقاله
یادداشت
گزارش
گفتگو