«نابسندگی»، رنج است/ «کرونا» ما را به خودکاوی و خودشناسی دعوت می‌کند

«نابسندگی»، رنج است/ «کرونا» ما را به خودکاوی و خودشناسی دعوت می‌کند

علي زمانيان

آدمی هر چه از دوره‌های پیشین تاریخ به سمت دوره‌های اخیر پیش آمده‌، تغییراتی ژرف و بنیادین کرده است. از میان انبوهی از تغییرات اما دو تغییر، در این جا مورد نظر است. اولا، «بسندگی» انسان امروز کاهش یافته است و ثانیا، «آستانه‌ی تاب‌آوری» او نیز پایین آمده است. این سخن از سر احساس نوستالژیک نسبت به گذشته نیست، بلکه وصف مناسباتی است که در آن زندگی می‌کنیم.

انسان‌هایی را در نظر آورید که عموم نیازهای‌شان را بدون مراجعه به دیگران، برطرف می‌کردند. نان‌شان را خودشان می‌پختند، شیر و کره و پنیرشان را خودشان تهیه می‌کردند. حتی پوشاک و سرپناه و مآوی‌شان را تا حدودی خودشان می‌ساختند. به سخن دیگر، برای زندگی کردن، کمترین وابستگی به دیگران را داشتند. «خودبسندگی» شان فقط در امور مادی نبود. شادی و خوشی آنان نیز کمتر وابسته به بیرون از خودشان بود. اگر شاد می‌زیستند، برای شاد زیستن‌شان، خودشان کاری می‌کردند. برای آن‌که از زندگی لذت ببرند، چشم به جایی دیگر نمی‌دوختند. آنان شادی و زندگی را خلق و تولید می‌کردند.

و اکنون انسان‌هایی را (که ما هستیم)، در نظر آورید که برای تأمین کوچک‌ترین و کم‌ترین نیازها‌مان به دیگران وابسته‌ایم. تقسیم کار و تخصص، البته شرایطی را فراهم آورده است که برای نیازهای مادی و غیرمادی‌مان به دیگران مراجعه می‌کنیم. از تهیه‌ی نان و پنیر و شیر و ساختن مسکن گرفته تا این که چگونه شاد باشیم. ما شادی را (به تعبیر آن کودک شیرین زبان)، از «شادی فروشی» می‌خریم. ما مولد نیستیم، هم‌چنان که مصرف کننده‌ی کالاهای مادی هستیم، مصرف کننده‌ی شادی نیز هستیم. دیگری باید شرایط و امکانات شاد زیستن‌مان را فراهم کند، در غیر این صورت بلد نیستیم اوقات و زمانه‌ای شادمان برای خود فراهم کنیم. ما برای زیستن در انتظار دیگران هستیم، و این همان «خودنابسندگی» است.

ما با زندگی، مواجهه‌ای انفعالی داریم. رویکرد ما به شاد زیستن نیز انفعالی است. منتظر می‌مانیم تا دیگران ما را سرگرم کنند و غم و اندوه و بطالت را از ما دور نمایند. اگر اکنون، قرنطینه و خانه‌نشینی برای ما سخت و دشوار است، زیرا ما انسان‌هایی وابسته هستیم. ما برای بهره‌مندی از لذت و شادی و برای آن‌که زندگی‌مان را معنا کنیم، به دیگران وابسته‌ایم و هنگامی که پای دیگران از سرنوشت و زندگی ما قطع ‌شود، با بحران افسردگی و بحران معنا روبرو می‌شویم. از این‌رو، «نابسندگی»، رنج است.

ساکن دنیای امروز برای آن که زندگی شاد و پرمعنایی داشته باشد، دست به دامن دیگران می‌شود. از این رو صنعت ‌رسانه‌ و مراکز تفریحی چنین پررونق است. از سویی دیگر، تاب‌آوری روان‌شناختی‌اش نیز پایین آمده است. میزان صبر و شکیبایی‌اش در هنگام درد و رنج در مقایسه یا پیشینیان، کاهش یافته است. (این که چرا چنین است، بیشتر از آن که علت روان‌شناختی داشته باشد، علل جامعه‌شناختی دارد. اما از این علل که بگذریم)، در برابر کمترین ناخوشی بحران زده می‌شود. اضطراب و هراس در جان‌اش می‌نشیند و گویی سقف آسمان بر سرش خراب می‌شود. ناشکیباست و در مقایسه با دوره‌های گذشته، آستانه‌ی تحملش پایین آمده‌است.

«ناشکیبایی» و «نابسندگی»، دو ویژگی است که این روزها در برابر ما ایستاده است. گویی ویروس کرونا، آیینه‌ای است تا خود را در آن ببینیم و بیشتر بشناسیم. هنگامه‌ی سختی و مشقت، فرصتی است برای شناخت خویش. «کرونا» ما را به خودکاوی و خودشناسی دعوت می‌کند. هر یک از ما برای شاد زیستن، بیشتر به کدام منبع متکی هستیم، درونِ خود و یا بیرونِ خود؟ به «بیرون از خود» مراجعه می‌کنید یا شادی را از چشمه‌ی درون‌تان می‌نوشید؟  

خودبسندگی و استقلال در تهیه‌ی مایحتاج مادی زندگی، نه ممکن و نه مطلوب است. اما خودبسندگی و استقلال در امور غیرمادی مانند شادمانی و ابتهاج، امری ممکن و مطلوب است.

عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش
خون انگوری نخورده باده شان هم خون خویش
هر کسی اندر جهان مجنون لیلی شدند
عارفان لیلی خویش و دم به دم مجنون خویش
ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این
بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش(مولانا)

علي زمانيان / نويسنده و منتقد

 

مقاله

یادداشت

گزارش

گفتگو

پربیننده‌ترین خبرها

فيلم | بازسازي صحنه قتل ميدان شهدا بروجرد
امروز صبح انجام شد؛
فرمانده نیروی انتظامی الیگودرز خبر داد:
در همایش بزرگداشت روز پرستار؛
فرزند عضو شورای شهر مرکز لرستان بر اثر کرونا درگذشت
.
رییس اداره مسافر راهداری و حمل و نقل جاده‌ای لرستان خبر داد:

چشم سوم