ثبت ملی میراث معنوی «گلونی» کمترین انتظار مردم لرستان از مسئولان

ثبت ملی میراث معنوی «گلونی» کمترین انتظار مردم لرستان از مسئولان

آتوسا رحمتی گلونی

پایگاه خبری زرک ـ سمیه روزبهانی

مترجم است یکی دو زبان خارجه می‌داند، اما در پوشش و گویشش بسیار وفادار فرهنگ مادری ست. متولد خرم‌آباد است و سالهاست در عرصه رسانه‌های مکتوب و تصویری حضور فعال دارد. «آتوسا رحمتی» مجری - مولف، زبانشناس و پژوهشگر لرستانی است که تلاش‌هایش برای احیای فرهنگ مادری همواره چشمگیر و اثرگذار بوده است؛ او در اردیبهشت ۹۲ به عنوان اولین بانوی لرستانی قدم در راه احیای پوشش گلونی گذاشت و به همراه تعدادی دیگر از فعالان فرهنگی، ایده‌ها و برنامه‌های ویژه‌ای را پیاده کرد. همین آغاز مهم سبب شد تا امروز گلونی، از پستوی خانه‌ها بیرون آمده و رونقی دوباره بگیرد.

به همین مناسبت خبرنگار زرک با وی گفتگویی انجام شد که از نظرتان می‌گذرد.

خانم رحمتی شما به عنوان یکی از ایده پردازان احیای میراث معنوی گلونی این حرکت را چطور ارزیابی می‌کنید؟

حرکت به سمت معرفی اقوام، خرده فرهنگ‌ها، زیبایی‌های سرزمین مادری، در نوع خود بهترین تلاش برای احیا و بازنمایی داشته های بی نظیر ماست. روز گلونی، یک اتفاق است. یک نماد برای آنکه به خودمان بیاییم. فراموشی نگیریم و با کمک همدیگر و با همدلی و دلسوزی نگذاریم سربند مادری و یادگار پدری مان گوشه تاریخ خاک بخورد.همان طور که می‌دانید تا مدتها  تنها مادران سالمند لر و یا برخی زنان روستانشین از گلونی استفاده می‌کردند و صدالبته ترویج این موضوع نیازمند همگرایی عمومی است.گلونی نماد باور و زیبایی است. نشان از پاکی و اصالت دارد و از روزگاران بسیار دور میراث مانده است.

تصور می‌کنم دغدغه پوشش یک دغدغه جهانی بوده و هست و هم اکنون تلاش کمپانی‌های بزرگ دنیا برای نوآوری و برندسازی بسیار پررنگ و چشمگیر است و حال آنکه ما ظرفیتی بی بدیل داریم که نه تنها زیباست و مانند آن وجود ندارد، بلکه سند تمدن و اصالت ماست و حکایت از نجابت و قداست و انسانیت دارد. گلونی یکی از اجزای جدایی ناپذیر لباس لری است و در واقع به طور جدی مهم‌ترین نماد در لباس لری است. حتی پوشیدن آن به شکل حقیقی‌اش نیازمند آموزش و یادگیری است. پیچ و تاب خاصی که باید به همان شیوه بر سر قرار بگیرد. حتی ماجرا همین جا هم تمام نمی‌شود. هم اکنون در لرستان و در میان اقوام و طوایفی که هنوز هم تا حدی پوشش لری را رعایت می‌کنند حتی نوع پیچاندن این سربند بر سر و پیچ و تاب آن هم فرق دارد و گاه نشان می‌دهد که فرد به کدام طایفه یا خانواده لر تعلق دارد. پس باید بگوییم گلونی با مردم شناسی دیار ما پیوندی  دیرینه و ناگسستنی دارد. همان گونه که پژوهشگران دریافته‌اند روایت اصالت آن در ایران و به طور خاص لرستان روایتی قابل استناد و تاریخ گذاری است و کاربری آن هم برای زن وهم برای مرد بوده است.

ما  احیای گلونی را با جان و دل مان پیوند زدیم و کار دشواری هم نبود چرا که این پیوند از قبل وجود داشت. حس و تجربه ای که پوشش گلونی به یک دختر لر می‌بخشد، تکرارناپذیر و فراموش نشدنی است. به اتفاق تنی چند از اهالی علاقمند فرهنگ لرستان به ویژه جناب آقای رضا ساکی که ایده اولیه این روز را هم ایشان ارائه دادند ایده پردازی کردیم و با همان تعداد محدودمان که از شمار انگشتان یک دست فراتر نمی‌رفت، اطلاع رسانی و برنامه ریزی کردیم تا  پاسداشت سربند مادری هر چه سریع‌تر اتفاق بیفتد. فقط می‌توانم بگویم که گلونی به همه‌مان انگیزه چندبرابر بخشید. خوشحالم که هم اکنون در سایر نقاط ایران نیز این حرکت تاثیرگذار بوده و مردم مناطق مختلف برای حفظ داشته های ایران زمین که در تناسب با معرفت شناسی و باورهای ما نیز هست اقدام کرده‌اند. گلونی یک سند تاریخی است.

 

به نظر شما نامگذاری روزی به نام این روسری ۳۰۰۰ ساله چه پیامی خواهد داشت؟

روزی که پژوهش های گلونی آغاز شد خود ما یعنی اعضای اصلی این حرکت به طور دقیق عدد قدمت آن را نمی‌دانستیم، اما باورمان بود که این سربند ریشه و تاریخچه دارد. در همان آغاز به سراغ پژوهشگر موفق تاریخ  لرستان، عطا حسن پور رفتیم و برای اولین بار از این سند رونمایی به عمل آمد و اطلاعات و آمار آن منتشر شد که این سربند ۳۰۰۰ سال قدمت دارد. حالا این رونمایی اتفاق بزرگی است و توجه بسیاری از رسانه‌ها و فرهیختگان را به خودش جلب کرده است.رویداد مهم، آگاهی رسانی بود که به همت همه دوستان انجام شد و اعتبار این کار هر روز و هر لحظه فزونی می‌گیرد. گرچه به هر حال در پاسداشت فرهنگ کهن ایران زمین و حتی الگوسازی فرهنگی و پوششی برای نسل جوان مان تا به امروز کاستی‌هایی وجود داشته است اما این الگوی سه هزارساله که هنوز هم به همان شیوه مرسوم ۳ هزار سال پیش باقی مانده و دست نخورده است دیگربار به جهان عرضه خواهد شد و به طور یقین برندسازی و ایده پردازی های بسیار مناسبی هم در حوزه پوشش می‌تواند اتفاق بیفتد. روسری ۳ هزار ساله یعنی پیشینه فرهنگی ۳ هزار ساله و غنای تمدنی ۳ هزار ساله. حرف‌های زیادی با خودش دارد.

 

شما همیشه در برنامه‌هایتان لباس لری پوشیده‌اید.چرا اینکار را می‌کنید.این کار شما چقدر موثر است؟
باید بگویم پوشش همیشه دغدغه من بوده و هست. یک حس درونی که مدام با من کلنجار می‌رود. تصورم این است که پوشش باید نمایشگر بخشی از هویت و اصالت فرهنگی و ریشه ای فرد باشد. به شدت از پوشش‌هایی که ریشه و تاریخچه‌شان را نمی‌دانم، دوری گزیده‌ام و این پرهیز هرگز بدون پشتوانه فکری و اعتقادی نبوده است.

ببینید نمی‌شود و نمی‌توان از رسوم و سنن و آیین‌های پسندیده آن هم با گویش شیرین لری سخن به میان آورد اما خود عامل به آن نبود. حضور من در برنامه های تلویزیونی به یمن معرفی گویش، فرهنگ و سنت‌های شیرین لرستان اتفاق افتاد و من درخششم را مدیون این فرهنگ پربار ریشه دار هستم. از این رو تلاش کردم با آنکه منتقدانی نیز داشتم، اما از روز اول با پوشش محلی زادبومم لرستان در برابر مردم حاضر شوم. پوششی که در قاب عکس‌ها خاک می‌خورد و یا بر قامت سالمندان رنگ کهنگی به خود گرفته بود.

 با آنکه برای تهیه لباس کمترین هزینه ای در برنامه‌ها تعلق نمی‌گرفت،من از این رسم سرباز نزدم و این لباس‌های رنگارنگ  را شخصاً تهیه کردم و به طور مرتب از آن‌ها استفاده کردم. باید بگویم در ابتدا کمی هم نامتعارف به نظر می‌رسید یا حتی برخی معتقد بودند ممکن است پوشش قدیمی لری  توانمندی‌های اجرای مرا تحت الشعاع قرار دهد، اما باور داشتم بهترین انتخاب، همین است. بنابراین این روند را ادامه دادم تا دست کم حرف‌ها و اظهاراتم از پوشش و اعتقادم دور نباشد. در نهایت اتفاقی که دوست داشتم رخ داد و کاراکتری که می‌خواستم با لباس لری در من شکل گرفت و مردم مرا صمیمانه پذیرفتند. حتی مادر سالمند عزیزی برایم از طرف خودش لباس لری دوخت و فرستاد.

حتی گاه پیش می‌آمد که برای تهیه برنامه به میان مردم می‌رفتم و ناباورانه درمی یافتم که گلونی ها را برداشته‌اند و روسری‌های امروزی سر می‌کنند، آنجا بود که حرف می‌زدم، خواهش می‌کردم و حتی برای برنامه هم که شده از آنها می‌خواستم که پوشش را دوباره بر تن کنند و البته این تلاش تاثیرات خاص خودش را هم داشت و آهسته آهسته خاطراتی را در ذهن مردم زنده کرد و آشتی‌شان داد.

پوشش لری، با آنکه سادگی خاص خودش را نیز دارد، بسیاز زیبا، دلنشین و متنوع است. این پوشش حس امنیت و اقتدار می می‌آورد و بی تردید بر وجاهت فرد می‌افزاید. چرا که سه هزار سال تاریخ و توالی داشته است. حتی خاطرم هست که همزمان با  ایام مناسبت‌های سوگواری برنامه داشتم و شاید این ابهام وجود داشت که نمی‌توان برنامه را در قالب پوشش محلی ادامه داد، اما با کمی پیگیری و تحقیق، برنامه را با پوشش تیره و ویژه عزاداری‌ها در لرستان از سر گرفتیم. می‌خواهم بگویم که پوشش ما این قدر انعطاف و گستردگی دارد. از شادی تا عزا. از کار و کشاورزی تا خانه و مهمانی. همه چیز را دربرمی گیرد و برای آن پیش بینی کرده است.

 

به عقیده شما این حرکت علاوه بر بازتاب فرهنگی آن در زمینه های دیگر هم تاثیرگذار است؟ مثلا اقتصاد.
من خود را بیش از هرچیز دیگری سفیر فرهنگی سرزمینم می‌دانم و همین. اما  چشم انداز تقریبی که تا امروز داشته‌ام  با اقبالی که مردم نشان داده‌اند به من می‌گوید  که اگر برندسازی مناسب و تولید کالاهای فرهنگی بیشتر با موضوع گلونی اتفاق بیفتد، چرا که نه، حتماً و حتماً اقتصاد را نیز دربرخواهد گرفت. البته وقتی تقاضا فزونی یابد، افزایش همزمان تولید و عرضه را نیز می‌طلبد و وقت آن است که این هنرصنعت بازار مناسب خودش را هم پیدا کند. آن هم در شرایطی که تولید کالای فرهنگی در کشورمان با تاخیر و تعلل همراه است. ما منتظریم همزمان با روز جهانی گلونی، این نقش و نگار بی همتا به سراسر دنیا سفر کند و عمده صادرات فرهنگی ما را تشکیل بدهد.

 

به عنوان کسی که در زمینه رسانه کار می‌کند استقبال و حمایت مردم را به این کار چطور دیده‌اید؟

من فکر می‌کنم الگوسازی در رسانه یعنی همه چیز. البته این الگوسازی باید صادقانه اتفاق بیفتد. مردم خیلی زود هر ناهمخوانی را تشخیص می‌دهند و در عوض با صداقت و خودباروی می‌توان آن‌ها را هم همراه کرد. با آنکه هنوز همه مقدمات و لوازم کارآماده نشده است، استقبال مردم بی نظیر بوده است. مردم به ویژه نسل جوان ما به شدت تشنه زیبایی‌ها و الگوهای متحدالشکل هستند و چون در این زمینه هم کا ر زیادی انجام نشده است الگوی لباس‌هاي بومی محلی می‌تواند غوغا به پا کند. البته می‌توان به شکل پیشین آن اکتفا نکرد و کاربری‌های جدید نیز برای آن منظور کرد.

جوانان مشتاقانه با این لباس فاخر عکس می‌گیرند و به آن تفاخرمی کنند و برای تهیه آن اقدام می‌کنند. وقتی فرهیختگان و هنرمندان و پژوهشگران پیش قراول حرکتی باشند مردم صمیمانه تر می‌پذیرند. مجریان و هنرمندان رسانه ای مانند تلویزیون نیز می توانند  از تاثیر شگرف الگوسازی‌شان بومی بهره‌مند شوند. خوشبختانه ما در این خصوص از ملل مترقی دنیا چیزی کم که نداریم، بلکه بسیار غنی‌تر و متمدن‌تر نیز هستیم.تنها می‌ماند به چاشنی ذوق و سلیقه خودمان.

 

چقدر حرکت‌های این‌چنینی می‌تواند در احیای فرهنگ گذشته کمک کند؟

یادم هست که یکی از روزهایی که برای اجرا در میان مردم حضور پیدا کرده بودم، مادری با گویش شیرین لری و نگرانی خاصی از من پرسید که «رولَه» چرا این لباس را پوشیده ای آخر این لباس خیلی خیلی قدیمی است. پیشانی‌اش را بوسیدم و گفتم درست به همین دلیل. چون که خیلی خیلی قدیمی است. در این خصوص هم باید بگویم گذر ایام از دیدگاه تاریخ‌گذاری، ارزش و اعتبار آثار و اشیا و البسه را بالا می‌برد و آن‌ها را قیمتی می‌کند. لباس لری هم قیمتی است و هم عمل به پوشیدن آن مستلزم آگاهی و دانایی هست. من نمی‌گویم همه آنچه که از فرهنگ کهن برایمان مانده است به یک اندازه ارزشمند و قابل تزریق در زندگانی امروزی است اما این حرکت سرآغازیست برای آنکه دیگر داشته های ارزشمند انسانی مان را نیز جشن بگیریم و شادمانی کنیم. لرستانِ ایران، مهد تمدن‌های فراموش شده و گنج‌های پنهانی است که می‌توانند منشا توسعه و ترقی این سرزمین باشند. چرا که این دیار با وجود داشته های فراوان هنوز هم با کمبودهای فراوانی و پنجه نرم می‌کند.

 

پیشنهاد شما برای احیای فرهنگ و سنت‌هایی از این دست که کم کم به سمت فراموشی می‌روند چیست؟

حقیقتش این است که نمی‌شود و نمی‌توان انتظار داشت که پوشش محلی جایگزین کامل و بی عیب و نقص پوشش امروزی باشد  و یا برآن تحمیل شود. ما نیز مانند بسیاری از ملل دنیا باید تقویم فرهنگی مان را غنی کنیم و روزهای سال را در بی خبری سپری نکنیم.انتخاب روزی به نام گلونی این امکان را ایجاد می‌کند که تا قرن‌ها بعد نیز در چنین روزی این سنت مردمی اجرا و تکریم شود و رنگ زمان نگیرد. از سوی دیگر مردم می‌توانند در محافل و مهمانی‌ها و شادی‌هایشان با انتخاب این پوشش زیبا هم وجاهت خلق کنند و هم زیبایی.

تولید فرآورده های فرهنگی متناسب به ویژه در مناطقی که هنوز هم گویش‌ها و خرده فرهنگ‌ها جاری هستند باید اتفاق بیفتد.اگر دغدغه غرب زدگی و شرق زدگی داریم نباید بی تفاوتی پیشه کنیم. طراحان و تولیدکنندگان کلان نیز باید پای کار بیایند و از این برند پرمغز شاخ و برگ بسازند و بهره گیری کنند. آِیا کسی هست که با زیبایی و سلامت مخالفت کند؟ مسلماً نه.  مرحله بعد تولید آثار پژوهشی و تامین محتوایی چنین برنامه‌هایی است که اهمیت خاص خودش را دارد. رسانه های دیداری ،شنیداری و مکتوب و مجازی هم باید این فرصت مغتنم را کم نشمارند و یکدلی پیشه کنند. از سوی دیگر چه اشکالی دارد روزی هم به نام روسری و پوشش سایر اقوام مثلاً ترکمن شکل بگیرد و همه ما ایرانیان هم در چنین روزی همصدایی کنیم و روسری ترکمن بپوشیم؟ یا دیگر لباس‌های اقوام کرد و ترک و بلوچ و قشقایی و گیلکی را؟

 

پیشنهادتان برای پاسداشت گلونی چیست؟

گردهمایی مردمی با پوشش هماهنگ لری و یا  همان روسری لری که هم برای آقایان به صورت شال گردن  قابل استفاده است و هم برای بانوان به عنوان روسری و البته شکل اصیل آن،عمده‌ترین بخش برنامه است. اگر عكس هاي روز گلوني را ديده باشيد بسياري از مادران و بانوان و دختران لر با لباس كامل محلي در اين محفل حاضر شدند و باور داشتند كه اين نماد نبايد فراموش شود. پاسداشت گلوني جشن رنگ و زيبايي است. جشن همت و غيرت و مرد بود. گلوني از پستوهاي خاك خورده و بي بازده روي سر دختران و زنان هويدا شد تا زيبايي ها نميرند و جان بگيرند.

دیگر برنامه‌ها شامل ساخت موسیقی مرتبط، تولید محتوای علمی، کتاب،جزوه، بروشور، مستندسازی، توزیع گلونی، برگزاری نمایشگاه، تهیه آلبوم‌های عکس محلی، فتتاح سایت و خبرگزاری گلونی، موسسه فرهنگی گلونی، وتلید خوراک خبری و ...نیز به غنی سازی این فرهنگ کمک کرد.

 

و حرف پایانی شما:

ثبت ملی  میراث معنوی گلونی کمترین انتظار مردم لرستان از مسئولان است./

پایان پیام

 

 

مقاله

یادداشت

گزارش

گفتگو

پربیننده‌ترین خبرها

فيلم | بازسازي صحنه قتل ميدان شهدا بروجرد
امروز صبح انجام شد؛
فرمانده نیروی انتظامی الیگودرز خبر داد:
در همایش بزرگداشت روز پرستار؛
فرزند عضو شورای شهر مرکز لرستان بر اثر کرونا درگذشت
.
رییس اداره مسافر راهداری و حمل و نقل جاده‌ای لرستان خبر داد:

چشم سوم